34- بوی ماشه نداشتند دست هات


توی تاکسی نشسته ام و دارم فکر می کنم که باید بیایم بیرون از شهر تو را و پوتین هایت را بغل بزنم ، بیاورم توی شهر ، تو را با تک تک پنجره ها آشنایت کنم ، به همه ی مرده های شهر بشناسانمت ، لیست عاشق های شهر را بدم دستت

 توی فکرم که شهر من بیشتر از خانه ها و آدم ها حاشیه دارد ، باید سفر کنی از حومه شهر

باید با همین تاکسی بیایم و تورا برگردانم ، تورا که غریب مانده ای ، تورا که به اندازه ی همه پوکه هایی ک زمین ریخته اند تنهایی

جنگ سالهاست که تمام شده است ، باور کن


-سر 16 آذر پیاده می شوم لطفن


نظرات 7 + ارسال نظر
سهیل نصرتی شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ

آخر هیچکی واسه پوتین های ما چیزی ننوشت!
زیبا

کلنل یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:50 ب.ظ

تیر خلاص رو این وسط یکی باید بزنه.

absolution یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:24 ب.ظ http://absolution.blogsky.com

آدم هایی که رفتند...
آدم هایی که می روند...
آدم هایی که باید بروند...
همیشه تنهایت می گذارند...
روزهایی که بوی باروت توی شُش هایت می لولد و پوکه روی خاک می میرد!!
بند پوتین هایش را زیاد هم محکم نکن!!

سجاد یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 ق.ظ http://sajad-safariazam.blogfa.com

سلام زییبا مینویسین. قلمتان سبز و اندیشه تان مانا

آرش شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ب.ظ http://karimator.blogfa.com

جنگ تمامی ندارد ! جنگی تمام می شود و جنگی دیگر شروع میشود . امروز باید برای حقت بجنگی :|

دارم به این فکر میکنم ک زن ها بازمانده های جنگ اند

رئا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:56 ب.ظ http://celine.blogsky.com

پس تو راه با خودت حرف هم می زنی

:) بجز گریه هام

زیژخکِ دیوانه شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:05 ق.ظ http://zijkhakelooli.blogfa.com

جنگ جنگ جنگ. تمام شده؟ ولی هنوز خون هست ، درد هست، دختر شهید هست، مفقودالاثر هست. ویرانی هست. صدای بمباران هنوز توی گوش‌های من هست. ولی جنگ تمام شده؟

یا باید ماشه چکانده شود یا بایستی رفیق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد